بازی Hidden Agenda
لازم نیست گیمر باشی تا بدونی که دنیای بازیهای کامپیوتری چقدر وسیع شده، و به اندازهی موهای سرمون بازی ساخته شده، اما خب طبیعیه که همه ی این بازیها موفق نمیشن و نمیتونن خوشون رو تو دل گیمرها و یا حتی مخاطبای ساده جا کنن برای همینه که شرکتای بازیسازی از تمام تکنیکای موجود مثل : سناریوهای چالشبرانگیز ارائه دادن یه بازی برای کامپیوتر، موبایل و پلیاستیشن و .. استفاده میکنند بلکه بتونن یه بازی پرطرفدار بسازن
شرکت Supermassive Games علاوه بر همهی اینها یه خلاقیت جالب دیگه هم به خرج داده. این شرکت که قبلتر توی سال 2015 بازی Until Dawn رو ارائه داده بود )که خیلی هم محبوب شد(، سال 2017 یه بازی خفنتر به اسم Hidden Agenda رو به طرفدارهاش ارائه کرد.
داستان بازی ماجرای شاید یه ذره تکراری پلیس علیه قاتله؛ یه افسر تازه وارد پلیس میزنه به سرش و سیمهای مغزش اتصالی میکنن و تبدیل به یکی از مخوفترین و زیرکترین قاتلها میشه. شما به عنوان افسر پلیس و کارآگاه باید این عزیزدل رو پیدا کنین و به سزای اعمالش برسونین؛ ولی این چیزی نیست که این بازی رو خاص میکنه. بازی Hidden Agenda مخصوص گیمرهایی طراحی شد که عاشق ماجراجویی هستن؛ ولی دلشون میخواد توی ماجراجوییشون دوستانشون رو هم شریک کنن. کار تیمی همیشه بهتر از کار انفرادیه، درسته؟ میپرسین چجوری میشه یه بازی جنایی روی موبایل رو گروهی انجام داد؟؟ الان میگم!
برای تجربه کردن این کار تیمی باحال فقط لازمه علاوه بر کنسول پلیاستیشنتون یه گوشی هوشمند داشته باشین! بله! شرکت دوستداشتنی سونی دو سه سال پیش چیزی به اسم Playlink ارائه داد که هدفش لینک کردن گوشی موبایل گیمرها به پلیاستیشن 4 هست. با استفاده از اپلیکیشن Playlink گوشی هوشمند شما تبدیل به یک کنترلر میشه و با لینک شدن به گوشی دوستانتون و کنسول بازی، میتونین از همراهی همدیگه لذت ببرین!
خب، حالا چه چیزی بازی Hidden Agenda رو خاص میکنه؟؟؟ این بازی از اولین بازیهایی بود که ژانر جنایی رو وارد این تجربه گروهی کرد و علاوهبر اینکه از این لحاظ نوآورانه بوده مزیتهای دیگهای هم داره. Hidden Agenda یه بازی روانشناختی، هیجانانگیز و جناییه که تمام تمرکز شما و پنج نفر از دوستانتون رو لازم داره. توصیه میشه این بازی رو حتما به صورت گروهی انجام بدین، چون تنهایی تموم کردنش اصلا کار راحتی نیست!
شاید فکرکنین گروهی بودن تنها جاذبه بازی Hidden Agenda هست، که در جوابش باید بگم نخیررر!! یادتونه گفتم این یه بازی روانشناختیه؟ خب، در طول بازی گروهی از شما سوالاتی نظیر «کدوم یکی از شماها توی موقعیتهای سخت تصمیمات بهتری میگیره؟» یا «چه کسی احساساتی تره؟» پرسیده میشه و اینطوری هوش مصنوعی بازی یه دید کلی از شخصیت گیمرها پیدا میکنه و با استفاده از این اطلاعات توی بعضی از موقعیتها ممکنه یه وظیفه رو به یه نفر محول کنه؛ مثلا شلیک کردن توی یه موقعیت خاص رو یه گیمر بهخصوص باید انجام بده و ... . این باعث میشه همه اعضا سعی کنن در طول بازی توی بهترین حالت خودشون باشن تا این پرونده جنایی با شکست روبهرو نشه و اینجوری هیجان کار خیلی بالا میره.
تموم کردن بازی به صورت گروهی حدود دو سه ساعت زمان میبره و میتونه یه بعدازظهر عالی رو برای تیمتون رقم بزنه، ولی بعد از تموم کردن بازی لازم نیست بذارینش کنار! مواردی که تا اینجا گفتیم تنها جنبههای خاص این بازی نیستن! علاوه بر اینها Hidden Agenda چندین پایان متفاوت داره و بسته به تصمیاتی که میگیرین و معماهایی که حل میکنین یا کشف نشده باقی میمونن ممکنه هرکدوم از این پایانها رو تجربه کنین!! نکته فوقِ جذاب؟ تنها توی یکی از پایانها قاتل دستگیر میشه!!! شاید لازم باشه چندین بار سناریوهای مختلف بازی رو طی کنین تا به بازداشت قاتل برسین. هرچندبار که دوست دارین دور همدیگه جمع بشین و این بازی رو انجام بدین! سناریوهای مختلف رو تجربه کنین و تا جایی که میشه توی تخیلات و ساخته خالق بازی ماجراجویی کنین!!
حرف از کار گروهی و حل معما شد و طبیعتا فکر من رفت سراغ اتاق فرار! البته که ذات همه اتاقهای فرار حل کردن معماهای مختلفه؛ ولی بعضی اتاقها داستان جنایی دارن و خوووووب اون حس کارآگاهی شما رو محک میزنن! شرلوک هلمز (یا اگه با بلاگ قبلی طرفدار پوآروشدین، هرکول پوآرو) درونتون رو بیرون بیارین و با دوستای هیجانطلب و باهوشتون سری به اتاق فرارهای Blow Your Candles یا Los Santos بزنین! شاید حل کردن معماهای جنایی و فوران سروتونین و آدرنالین تنها چیزی باشه که الان بهش نیاز دارین! قول میدم راضی از اتاق فرارهای ما بیرون برین!! منتظرتونیم!!
منبع : مجموعه اتاق فرارهای اسکیپ کیوب
شرلوک هلمز یا پوآرو؟،مسئله این است. قضیه ازاینجا شروع میشه که دوتا نویسنده ی درجه یک انگلیسی تصمیم به خلق دو تا کارگاه درجه یک تر ازخودشون میگیرن، یکی از این نویسنده ها آقای آرتور کانن دویل هست که در 22 می 1859 در اسکاتلند متولد شد و در سال 1886 بود که با نوشتن داستان های کوتاه حول یه شخصیت کارگاهی ، شرلوک را خلق کرد که البته طبیعی هست که در ابتدا شرلوک محبوبیت زیادی نداشته باشه.
و اما میرسیم به سرکار خانم آگاتا کریستی که البته چندین سال بعد از شرلوک و آقای آرتور متولد شد، و نویسنده خیلی موفقی در داستان های جنایی بود تا جایی که 66 کتاب در این ژانر نوشتت همچنین رکورد گینس پرفروشترین نویسنده داستان در تمام دورانها رو هم ازان خودش کرد و خانم مارپل هم این نویسنده خلق کرده.
اگه سری به اتاق فرار Blow Your Candles زده باشین حتما میدونین که این بازی تمِ کارآگاهی داره، و معروفترین کارآگاههای دنیا کیا هستن؟؟ آقای شرلوک هلمز و جناب آقای هرکول پوآرو! این دوتا شخصیت رو چقدر میشناسین؟؟
درسته که به نظر خیلیها هلمز و پوآرو دوتا شخصیت خیالی کارآگاهی هستن و شاید حتی بعضیها فکر کنن خانم کریستی از روی کارهای آرتور کپی کرده؛ ولی واقعیت اینه که این دو نفر خیلی خیلی با هم فرق دارن.
بیاین از ظاهرشون شروع کنیم!! شرلوک هلمز سن حدودا 30 ساله، چشمان خاکستری، موی مشکی، بینی کشیده و هیکل ظریف ولی بلندقدی داره. کلاه کلاسیک، پیپ خاص خودش، کت بلند و ذرهبین معروفترین شاخصههای ظاهری شرلوک هستن. درحالیکه پوآرو نسبتا قد کوتاهه، حدوا 60 سالشه، کت و شلوار میپوشه، همیشه یه عصا همراهشه و از همه مهمتر یه سیبیل هرکول پوآرویی داره!! درسته که پوآرو بسیار باهوش بهنظر میرسه؛ ولی طی سده گذشته شرلوک به نماد کلاسیک یه کارآگاه تبدیل شده.
بعد از ظاهر کارآگاهها به یه سوال مهم و اساسی میرسیم: کدومشون باهوشتره؟؟ البته نظر دادن درمورد ضریب هوشی دوتا شخصیت خیالی کار سختیه! ولی بذارین یه تلاشی بکنیم. شرلوک هلمز معمولا از سرنخهایی که در محل حادثه وجود دارن برای حل معماها استفاده میکنه. اون سرنخها رو پیدا میکنه و با تجزیه و تحلیل کردنشون به جواب میرسه؛ ولی پوآرو هرگز از صحنه جرم بازدید نمیکنه و معماها رو با ذهن و احساس ذاتیش حل میکنه. برای پوآرو دونستن پیشینه مضنونین مهمتره، و با تحلیل کردن شخصیت افرادی که درگیر یه حادثه هستن معما رو حل میکنه. میشه گفت پوآرو هوش اجتماعی بالاتری داره و درعوضش شرلوک شیمیدان بهتریه و مسائل علمی رو بهتر درک میکنه. شرلوک از لحاظ فیزیکی فعالتره و همهش داره سرنخها رو دنبال میکنه اما پوآرو دوست داره یه جا بشینه و افراد و رخدادها رو توی ذهنش بسنجه. یه نکته منفی درمورد شرلوک اینه که از مواد مخدر استفاده میکنه تا کارایی مغزش رو بالا ببره و مسائل رو حل کنه. بهطور کلی شرلوک از علم و فناوری و پوآرو از روانشناسی و منطق استفاده می کنن، پس نتیجهگیری خیلی سخته! ولی شاید بشه گفت پوآرو بهتر از مغزش کار میکشه!
سوال بعدیمون بیشتر درمورد نویسندههاست؛ کدوم شخصیت بهتر نوشته شده؟؟ آرتور کانن دویل و آگاتا کریستی هردو نویسندگان بزرگی هستن که خودشون رو وقف ادبیات کارآگاهی و جنایی کردن و آثار این دو نویسنده بارها و بارها تحسین شدن. هرکول پوآرو شخصیتی زیرک داره، با استفاده از هوش اجتماعی و بهره بردن از روانشناسی مشکلات و معماها رو حل میکنه. نقد منتقدین ادبی نسبت به داستانهای پوآرو اینه که آگاتا کریستی با تمرکز بسیار بالا معماهای پیچیده و خلاقانهای نوشته که حل اونها فقط از کارآگاه فوقالعادهای مثل هرکول پوآرو برمیاد! ولی تمرکز و انرژی مساوی برای توصیف شخصیت هرکول پوآرو صرف نشده و این قضیه باعث شده خوانندهها آقای پوآرو رو اونطور که باید و شاید نشناسن. همچنین ابتدا و انتها داستانهای کریستی مسحورکنندهست ولی وسطای داستان اونقدر همهچیز پیچیده میشه که برای خواننده جذابیتش رو از دست میده. در مقابل شرلوک هلمز رو داریم، شاید بعضی از وجنات شرلوک مثل پوآرو برای طرفداران ناشناخته مونده باشن، ولی ظرافت آرتور برای خلق این شخصیت بیشتر بوده و این ناآگاهیها به قسمتی از شخصیت مرموز آقای هلمز تبدیل شدن. همچنین شرلوک هلمز معمولا با دکتر واتسون همراه میشه و این دو نفر یه تیم جذاب رو تشکیل میدن. در حقیقت زمانی که رمانهای آرتور کانن دویل رو میخونید داستان ماجراهای شرلوک هلمز از زبان دکتر واتسون بیان میشن. همه این موارد دست به دست هم دادن تا باعث بشن شرلوک هلمز یه شخصیتپردازی ماندگارتر داشته باشه و بهیاد موندنیترین تصویر رو در ذهن مخاطبش ایجاد کنه.
حالا که خوب با این دو نفر آشنا شدیم بذارین چندتا حقیقت جالب هم درموردشون بهتون بگم.
1. آرتور کانن دویل شخصیت شرلوک هلمز رو با الهام از یکی از اساتیدش نوشته. این استادِ آرتور به قدری تیزبین و دقیق بوده که بیماری مریضها رو در یک لحظه و با مشاهده علائم ظاهریشون تشخیص میداده.
2. از شرلوک هلمز بیشتر از 220تا فیلم ساخته شده!
3. ملکه ویکتوریا از طرفداران شرلوک بوده!
4. آرتور کانن دویل بعد از مدتی نوشتن درمورد شرلوک خسته میشه و این شخصیت رو میکشه!! ولی بعد ناشرها بهش التماس میکنن تا شرلوک رو به زندگی برگردونه و به نوشتن ادامه بده.
5. حدس زده میشه آیکیو شرلوک معادل 190 باشه... آیکیو انیشتین 168 هست!
6. پوآرو قبل از اینکه کارآگاه بشه افسر پلیس بوده!
7. پوآرو وسواسی بوده، تا جایی که توی یکی از کتابها میگه "خیلی بده که تخممرغها اندازه هم نیستن!"
8. آگاتا کریستی 33 رمان بلند و 59 داستان کوتاه با حضور هرکول پوآرو نوشته.
9. پوآرو قدکوتاه و نسبتا چاقه.
منبع:مجموعه اتاق فرارهای اسکیپ کیوب
شاید این سوال برای شما پیش آمده باشد که اصلا اتاق فرار چیست؟ اسکیپ روم یا اتاق فرار یک بازی 60 تا 90 دقیقه ای است که مردم به صورت تیمی آن را بازی میکنند. این بازی به این نحو است که شما همراه با هم تیمی های خود در یک اتاق زندانی میشوید و با حل کردن پازل، معما و سرنخ های موجود در داستان و سناریوی بازی به پیش می روید و در صورتی که بتوانید در این زمان مشخص به چالش ها پیروز شوید و از اتاق فرار کنید، برنده خواهید بود. اتاق فرار میتواند سناریوهای مختلفی داشته باشد مثل ماجراجویانه، معمایی، ترسناک و ... اما ما در این مقاله قصد بررسی سه مورد از ترسناکترین اسکیپ روم های ایران را داریم.
اگر با بازی Silent Hill نسخه P.T آشنا هستید و به آن علاقه دارید، این اسکیپ روم میتواند جذابیت زیادی برای شما داشته باشد، داستان از این قرار است که مردی از روی جنون دو فرزند و همسر باردار خود را به قتل میرساند و شما در خانه او زندانی شده اید، شما باید در چهار شب قبل از نیمه شب از این خانه فرار کنید، و در صورتی که موفق نشوید شما نیز دچار جنون خواهید شد. در این سناریو علاوه بر محدودیت زمان، شما باید مراقب باشید که هیچ کدام از چهار شب بازی را نبازید که این موضوع باعث دوچندان کردن هیجان بازی میشود.
این سناریو به داستان Dead End مربوط میشود اما ترتیب خاصی نداشته و شما میتوانید به دلخواه هر کدام را اول بازی کنید. در این داستان یک دختر بچه شاهد قتل فاجعه وار و سلاخی شدن خانواده اش بوده و از بازگو کردن ماجرا بسیار هراسان است و شما باید به عنوان تیمی از روانشناسان برای همکاری با پلیس محلی نقش خود را ایفا کرده و در پی شنیدن ناگفته ها جستجو کنید.
داستان این اسکیپ روم در جنگ جهانی دوم رخ میدهد که در آن چهار اسیر جنگی از چهار کشور به همراه پیشینه های مختلف در حال دست و پنجه نرم کردن با سرنوشت تلخ و شوم خود هستند و شما با قدم برداشتن روی جای پای آنها، نقش ایفا میکنید. با اینکه چنین چیزی هرگز سابقه نداشته، شما باید زنده از این زندان خارج شوید، در این سناریوی پر اضطراب و کم نور کار تیمی مهم ترین کلید حل مشکل است.
کارگاه گجت در دوران کودکی و پوآرو و شرلوک هولمز در بزرگسالی اینقدر مارو مجذوب خودشون و نسبت به بقیه داستان های کارگاهی بی میل کردند ، که ما انگار نمتونیم قببول کنیم که در دنیا کارگاهای دیگه ای هم وجود داشته و داره، یا اگه هم قبول کنیم وجود دارند اگه پیپ دستشون نداشته باشند یا ذره بین گرد تو جیب کتشون پیدا نشه انگار به مقام کارگاه بودن خیانت کردند.اما بیاید واقع بین باشیم و تا انتهای این مقاله یه فرصتی به کارگاهایی بدون دستکش های چرم و کت های یقه انگلیسی هم بدیم.
اصولا داستان های کارگاهی برای افرادی که به کشف رازها و حل معما علاقه دارند، بهترین انتخابه، چون داستان های کارگاهی براساس کشف رمز و راز یه اتفاق نوشته میشه، یعنی یه کارگاه میاد و با ریزبینی خیره کننده ای که داره حقیقت یک ماجرا که میتونه قتل،آدم ربایی و … باشه رو برای همه آشکار میکنه.
از نویسنده های خیلی مشهور و فعال تو این زمینه میشه آگاتا کریستی رو مثال زد که با نوشتن پوآرو، خانوم مارپل و چندتا داستان کارآگاهی خفن به ملکه جنایی نویسی و رازآلود نویسی معروف شده. حالا بیاید یه سری از کارآگاه های تخیلی داستان ها ( به جز هولمز و پوآرو) و خود داستان های کارآگاهی و پلیسی خفن رو با هم مرور کنیم.آخرشم یه سورپرایز باحال براتون داریم!
کارآگاه های مشهور تاریخ
خانم مارپل
خانم مارپل یه زن مسن 70 80 سالهس که توی یه دهکده زندگی می کنه و علاقه بارزی به دونستن در مورد طبیعت انسان داره. به خاطر همین شناختی که نسبت به آدم ها داره می تونه خیلی از پرونده های قتل رو حل کنه و جزئیات پرونده ها رو به شخصیت های هر کدوم از مردم دهکده ربط بده.
لرد پیتر ویمزی
پیتر ویمزی یه جنتلمن واقعی تو انگلستانه که حل پرونده های مرموز رو به عنوان سرگرمی انجام می ده. ولی دیگه تو دومین پرونده ای که مسئول حل کردنشه خبری از سرگرمی نیست! چون برادر خودشه که محکوم به قتل شده.
جولز میگره
این کمیسر از اون جایی که دائم نوشیدنی های الکلی مصرف میکنه، اورکت سنگین میپوشه و همش پیپ گوشه دهنشه خیلی بیشتر از بقیه به کارآگاه های واقعی شباهت داره. جولز میگره به تواناییش تو انجام کارهای تیمی و پشت کاری که در کارش داره معروفه.
کنزی میلهون
کنزی میلهون یه زن جوونه که قبلا به عنوان افسر پلیس و بعد ها در نقش یه کارآگاه خصوصی فعالیت می کنه. این خانوم عاشق سفره اما از شانس خوب یا بدش در طول این سفرها با چالش ها و معماهای زیادی رو به رو میشه. این شخصیت تو سری رمان های الفبایی "سو گرفتون" دیده می شه. به این خاطر به این رمان ها الفبایی میگن که هر کدوم بر اساس حروف الفبای انگلیسی نام گذاری شدن. مثلا رمان اول این مجموعه با A شروع میشه و اسمش Alibi هست. رمان دوم با B و سوم با C و الی آخر. البته نویسنده این مجموعه رمان ها تا حرف Y تونست رمان ها رو بنویسه و وقتی از دنیا رفت دیگه رمانی با حرف Z نوشته نشد.
دختری در قطار
دختری در قطار، به نوشته پائولا هاوکینز ماجرای دختری به اسم ریچل رو میگه که اوضاع زندگیش خیلی در همه. تو رابطه عاشقانهش شکست خورده و همیشه خماره و از پنجره قطار به زندگی آدما نگاه می کنه. این خانوم بعدا متوجه میشه که شوهر سابقش با زن همسایهشون به اسم مگان هم رابطه داشته و زمانی که مگان ناپدید میشه، همه انگشت اتهام رو به سمت ریچل میگیرن. اما ریچل که خودش رو گناه کار نمی دونه میره به دنبال کشف حقیقت و چه حقایقی رو که بهش نمیرسه!
بیمار خاموش
یه روز که یه زوج خوشبخت در آرامش و خوشی کنار هم زندگی می کردن، خانوم خونه تصمیم می گیره شوهرش رو که از سر کار اومده با یه تیر بکشه. تصمیم عجیب و البته وحشتناک آلیشیا به قتل شوهرش معمای داستان رو شکل میده. وقتی پلیس ها میان تو خونه و با جسد و بدن بی جون آلیشیا که رگش رو زده مواجه میشن به بیمارستان منتقلش میکنن و بعد روان درمانگر دادگاه سعی می کنه حقیقت رو از زیر زبون این خانوم بیرون بکشه.
تابوت های دست ساز
قبل از هر چیز بگیم که این رمان بر اساس داستان واقعی نوشته شده که این خودش به تنهایی جذابیت و هیجان رو چند برابر می کنه. جریان از این قراره که مردم یه شهری بعد از این که تابوتی رو به عنوان هدیه از یه شخص ناشناس دریافت می کردن، به طرز مرموزی کشته شدن. شخصیت اصلی داستان که با اسم خود نویسنده، ترومن کاپوتی معرفی میشه با دوست کارآگاهش جیک، به دنبال عامل این قتل های زنجیره ای میرن. هر چند که می دونن کی و با چه انگیزه ای دست به این قتل ها زده. ولی هیچ مدرکی علیهش ندارن.
با خوندن درباره این داستان ها و شناختن کارآگاه هایی غیر از پوآرو و هولمز، احتمالا الان دید وسیع تری از داستان های کارآگاهی جهان پیدا کردید. اگر تا به اینجا مقاله رو دنبال کردین، پس حتما خیلی به این جور داستان ها علاقه دارید. تا حالا به این فکر کردین که تو همچین شرایطی قرار بگیرین و مجبور باشین جواب یه معما یا یه حقیقتی رو کشف کنین؟ میدونستین که هیجان و لذت حل کردن معماهای پیچیده رو خودتون تو زندگی واقعی میتونین به وجود بیارین؟
بله! درست شنیدید (خوندید!) مجموعه اسکیپ کیوب اتاق فراری رو به شما معرفی می کنه که قرار گرفتن در اون هوش زیاد برای حل کردن معما و حس ماجراجویی خیلی زیادی رو می طلبه! اتاق فرار Blow your Candles این فرصت رو برای شمایی که عاشق دنیای کارآگاهی و ماجراجویی هستین فراهم می کنه که خودتون رو در تمام داستان های کارآگاهی که تا الان خوندید ببینین و هوش خودتون رو بسنجین!
منبع: مجموعه اتاق فرارهای اسکیپ کیوپ
اگه میخواید هیجان زندگیتون رو خیلی بالا ببرین و از زندگی معمولی و خسته کننده تون دور بشین و کابوسهای شبانه مهمون هر شبتون بشن! به نظرم بهترین راه رفتن به اتاق فراره! اتاق فرار باحال و ترسناک تو دنیا کم نیست و تو ایران خودمونم زیاده از اتفاقا! قبلا نسخه های آمریکایی این اتاقها رو بهتون معرفی کردیم و حالا میخوایم تو این مقاله از اروپاییاش براتون بگیم. تا اگه گذرتون به اروپا افتاد، جای مارو خالی کنین و یه سر بهشون بزنین.
اسپانیا
اسپانیا اتاق فرار های خیلی زیاد و متنوعی داره. دیگه به خودتون بستگی داره که کدوم رو انتخاب میکنین و میخواین با چه موجودات و معماهایی توی اتاقها روبرو شین.
زامبی ها: فکر می کنید از اون جایی که تا حالا تو زندگیتون زامبی ندیدین، از این به بعد هم نمی بینین؟ کاملا در اشتباهید! توی این اتاق فرار، زامبی ها شهر رو تسخیر کردن و الان هم دارن به سراغ خونه ای میان که شما و دوستاتون اونجایین. تنها راه نجات از مردگان حریصی که تشنه مغزهای توی جمجمه تون هستن، حل کردن یک سری معما و پازله تا بتونین از زامبی ها جلو بیوفتین و شهرو از دستشون نجات بدین.
یتیم خونه: جداً میخواین بدونین که چی به سر بچه های یتیم خونهی وسط جنگل اومده؟ فقط کافیه وارد این اتاق بشین تا داستان شیطانی یتیم خونه صدای قلب شما رو به گوشتون برسونه. مغزتون رو هم اگر تو اتاق فرار زامبیها از دست ندادین، با خودتون ببرید. به کارتون میاد!
دانشمند دیوانه: یک دفعه چشماتون رو باز می کنین و می بینین که با دوستاتون توی یک اتاق گیر افتادین! جریان اینه که یه دانشمند دیوونه برای اینکه بتونه آزمایش های احمقانه و خطرناکش ر روی شما انجام بده، توی این اتاق اسیرتون کرده. حالا انتخاب با شماست. یا به دنبال سر نخ برای فرار از این اتاق بگردین، یا این که بشینید ببینید هر کدوم از این مواد روی بدن شما چه واکنش هایی دارن!
سرزمین عجایب: اشتباه نکنین! این سرزمین عجایب قرار نیست مثل اون چیزی که آلیس باهاش روبرو شده بود باشه. توی این اتاق آلیس که گم شده، از خرگوش سفید هم که خبری نیست. تو این اتاق کلاهدوز دیوانه با همان لبخند شیطانی انتظار شما را می کشه! ملکه سرخ هم همین دور و بره!
اتاق فرارهایی که توی شهر لیسبون وجود دارن، با بازیگرهای حرفه ای و معماهای پیچیده ای که در مورد شهر گم شدهی آتلانتیس وجود داره، بازی کننده ها رو به طرز شگفت انگیزی هیجان زده میکنه. اما این هیجان ترسناک هم هست. آخه توی این اتاق ها، به غیر از شما و دوستاتون و معماهای پیش رو، چیزهای دیگه ای هم وجود دارن. چیزهایی که وجود شما رو در اونجا حس می کنن و به طرفتون قدم بر می دارن!
تحقیق: تنها کاری که باید بکنین اینه که هر طوری که می تونین به خونه ساموئل وارد بشید. در ادامهی بازی چیزهای بیشتری در مورد این شخصیت مرموز کشف می کنین. فقط یک ساعت وقت دارید تا جواهرات آتلانتیس رو که توی خونه ساموئل وجود دارن بردارید، وگرنه مهمترین مدارکی رو که بشه باهاش دلیل گم شدن شهر آتلانتیس رو کشف کرد، از دست میدین!
معبد ممنوعه مونتزوما: یک پروفسور و باستان شناس در دانشگاهی که توش درس می خونید سال ها پیش در سفری به مکزیک برای کشف راز تمدن آزتک ها به طرز مرموزی مفقود شده. حالا کار شما اینه که راز گم شدن این پروفسور رو پیدا کنید. تو این راه، به دنیایی از معماهای پیچیده می رسین، حالا کار شما اینه که این رازو کشف کنین. اما حواستون باشه! بعضی ها برای دونستن این راز حاضرن آدم بکشن! پس با احتیاط قدم بردارین!
یونان
شهرت اتاق فرارهای یونان، به ماجراها و حوادث اوناست. فکر می کنین برای رفتن به کدوم یک از این اتاقهای فرار هوش و جرات کافی رو دارید؟
راز زیرزمین: توی یک اتاق کاملا تاریک، با هر قدمتون ردی از خودتون به جای می ذارین و غبارهای روی عروسک های قدیمی رو به هوا پخش می کنین. ولی وایسا ببینم، اگه رو عروسکارو غبار گرفته پس بچهها با چی بازی میکنن؟! اینجاست که می فهمین تو چه کابوسی گیر افتادین!
کراکن رو آزاد کن: افسانههای محلی خبر از یه موجود غول پیکری به نام کراکن توی دریای کارائیب میدن که به کمین افرادی که پا به ساحل میذارن نشسته، اما شایعه هایی هم وجود دارن که میگن این موجود میتونه به دست آدم ها اهلی بشه و هر کسی که بتونه اونو اهلی کنه، فرمانروای دریا میشه. در این اتاق با پیچیده ترین حوادث و حقه هایی رو به رو میشین که فقط کشف حقایق میتونن شمارو از شر اونها خلاص کنن.
فرانسه
خودتون رو برای اتاق فرارهای ترسناک و جذاب فرانسه آماده کنید! تو این اتاق ها فقط باید به ترستون غلبه کنین تا بتونین معماهای عجیب غریبی رو که در جریان داستان باهاشون روبرو میشین رو حل کنین. اما مگه ترس و اضطراب میذاره فکر کنین؟؟؟؟
هواپیما: این بازی خوراک اوناییه که جرات انجام کارهایی مثل سوار شدن به هواپیمایی با فضایی پر از استرس و اضطراب، رو داشته باشن. فقط یادتون نره کمربندتون رو ببندین و در امن ترین(!) وسیلهی نقلیه، معماهای پیش روتون رو حل کنین و به مراحل بعدی برسین.
سردابه پاریس: داستان سردابه مشهور پاریس برای خیلی از کارآگاه ها همیشه موضوع جذابی بوده. هر چند که تا حالا هیچ کدومشون نتونستن راز 6 میلیون اسکلتِ توی سردابه رو کشف کنن. تو این فضای تاریک و خطرناک شما و دوستاتون باید به دنبال راز قتل این همه آدم توی این سردابه که دهه هاست برای خیلی ها مرموز مونده، بگردین. وقتی هم که این ریسک رو قبول کردین،حتما عواقبش رو هم در نظر گرفتین. البته یک حقیقت در مورد این سردابه وجود داره: هیچکس دلش نمیخواد زیاد اونجا بمونه!
منبع: مجموعه اتاق فرار های اسکیپ کیوب